درباره‌‌ی وقت خواب است خرس کوچولو (قصه‌های خرس کوچولوی قطبی 1)

شب شده بود. خرس كوچولوي قطبي دلش مي‌خواست با دوستانش بازي كند. اما همه‌ جا تاريك بود. مامان خرسي با او حرف زد و گفت: ((وقت خواب است. حالا دوستان تو هم خوابند.)) خرس كوچولوي قطبي حرف مامان خرسي را قبول كرد. پريد توي بغل مامان خرسي تا بخوابد.

آخرین محصولات مشاهده شده