درباره‌‌ی وقتی بتی پستانکش را کنار می گذارد

بتي خيلي پستانك دوست داشت و هميشه ي خدا يك پستانك توي دهانش بود تا اينكه يك روز مامان گفت بتي تو حالا ديگر بزرگتر از آن هستي كه پستانك بخوري بتي پرسيد خب حالا بايد چه كار كنم ماماني...

آخرین محصولات مشاهده شده