دربارهی هنر مدرن در ناخودآگاه (اندر پی سررشته ناخودآگاه در هنر ذهن و مغز از وین 1900تا امروز)
کندل در اين مجلد درواقع بيش از هرچيز کوشيده تا ميان کشفيات علوم اعصاب و پيشرفتهاي هنري رابطهاي بيابد و راستي هم که در اين مسير کامياب است. او با گرد آوردن يافتههاي عصبشناساني که روي چشم کار کردهاند، نشان ميدهد همانطور که ارنست گومبريش ميگفت: سهم مهمي از آنچه ما ميبينيم برساختهي مغز ماست و چنانچه به منطقههاي مشخصي از مغز آسيبي وارد شود، آنگاه اين ساخت و ساز مغزي نيز مختل ميشود و ناگهان جهان را جور ديگري ميبينيم. براي نمونه، اگر منطقههايي در نيمهي راست قشر مغزي با همديگر بهدرستي پيوند برقرار نکنند، آنگاه در تشخيص چهرهها ناتوان خواهيم شد و حتي چهرهي همسر يا مادر يا فرزندمان را هم نخواهيم شناخت. چنانکه از مطالعات عصبشناختي بينايي کشف شده است، چشم در خلال همکاري با منطقههاي مختلف مغزي، از جمله لب گيجگاهي تحتاني، فرايندي را ممکن ميسازد که در خلال تصاوير واسازي و سپس بازسازي ميشوند. ارنست کريس و ارنست گومبريش نيز عين همين ايده را از همان سدهي بيستم بيان کرده بودند که سنت اکسپرسيونيسم از سه منبع سرچشمه ميگيرد که هرسه منبع الهامبخش واسازي تصاوير بودند: سنت کاريکاتور که در سدهي شانزدهم و با کار آگوستينو کاراچي، پا گرفت. (کاراچي و برادر و پسرعمويش، مکتبي به نام «فرهنگستان اينکاميناتي[??] يا پيشروان» در بولونيا بنا نهادند و برابر مانريستها صف کشيدند. کاراچي شيوهي فيزيونومي يا سيماسنجي لئوناردو را برگرفت، اما بهجاي تقليد از او، کوشيد تا سيماها را به ابتداييترين خطوط برسازندهشان فرو بکاهد.) سنت دومي که اکسپرسيونيستها از آن وام ستاندند، سنت گوتيک و تنديسگري رمانسک بود که با مبالغه و اغراق همراه ميشد؛ و سومي هم اغراقنماييهايي بود که در کار فرانتس ساور مسر اشميت يافت ميشد. هر سه سنت در اغراق با هم مشترکاند؛ يعني در هر سه سنت ميتوان بهروشني ديد که هنرمند براي نيل به مقصود، از اغراق استفاده ميکند. بهزعم ارنست کريس و ارنست گومبريش اين اغراقنمايي مخاطب را به واکنشي شناختي واميدارد و علوم اعصاب نيز امروز اين نکته را تأييد ميکند که مغز موجودات به شکلي فرگشت يافته تا بتواند برخي از مشخصات را در طبيعت با سرعت تمام پيدا کند. براي نمونه چشم مرغ دريايي فرگشت يافته تا نقطهاي سرخرنگ را روي منقار زردرنگ مادر پيدا کند و روي آن بکوبد تا مادر به او غذا بدهد. نيکو تينبرگن در خلال مطالعاتش روي اين جاندار دريافت که اگر تکهچوبي را زرد کند و نقطهي قرمزي را بهشکلي اغراقشده روي آن رنگ کند، جوجه حتي بيش از منقار مادرش به آن نک خواهد زد. اين اغراقنمايي که از فرهنگستان اينکاميناتي آغاز شده بود، درواقع واکنشي شهودي، اما دقيق بود به فرايندي مغزي که تا سر رسيدن سنت اکسپرسيونيستي در وين، چندان هم جدي گرفته نميشد. اين حرف به آن معنا نيست که کاريکاتور را جدي نميگرفتهايم، بل کارکرد شناختي کاريکاتور تا سدهي بيستم دستکم گرفته ميشد.
كد كالا | 286522 |
زبان | فارسی |
نویسنده | اریک ر کندل |
مترجم | کامران غبرایی |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 662 |
قطع | وزیری |
ابعاد | 17 * 23.5 * 3 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 984 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.