« آگاتا » دختري است عاشق نويسندگي و داستان هاي هيجان انگيز. او در خانواده اي به دنيا آمده که همه شان کارآگاه هستند. « دش »، پسر عموي آگاتا، دانش آموز مدرسه ي کارآگاهي است. دش بايد راز معماهاي مختلفي را کشف کند تا بتواند در آينده کارآگاه شود. آگاتا همراه پسرعمويش دش به کشورهاي مختلف سفر مي کنند تا پرده از اسرار معماهاي پيچيده بردارند.در معبدهاي مصر، هنوز هم صداي نفرين فراعنه در گوش مردم محلي مي پيچد و کسي جرئت نزديک شدن به آن ها را ندارد. پس تکليف لوحي که از اين معبدهاي پر رمزوراز دزديده اند چه مي شود؟ لوحي که يک کشف مهم باستاني بوده است. آگاتا و دش به مصر مي روند تا از راز ناپديد شدن اين لوح سردربياورند و اين جاست که اصل داستان شروع مي شود.