درباره‌‌ی مگره و شبح (مجموعه داستان)

سربازرس مگره پس از بيست ساعت بازجويي بي‌وقفه از چند سارق جوان به خانه بازگشت. هنوز گذشت زمان و فرارسيدن روز را احساس نكرده بود كه با صداي زنگ در بيدار شد. لاپوانت كه پس از كشيك شبانه هنوز صورتش را اصلاح نكرده بود، خبر ناگوار را داد: بازرس لنيون ملقب به «بازرس بدعنق»، از بخش هجدهم پاريس، به ضرب گلوله افرادي ناشناس به شدت مجروح شده است...

آخرین محصولات مشاهده شده