درباره‌‌ی من ژانت نیستم (مجموعه داستان)

مادر رضا آدم سخت‌گيري بود. يك‌بار به خاطر اين كه رضا مسواك نزده مدرسه آمده بود، شال و كلاه كرد و آمد مدرسه و وسط كلاس دندان‌هاي رضا را مسواك كرد. هيچ چي نگفت، حتي از خانم اجازه نگرفت تو بيايد. با ليوان نارنجي گل‌داري كه روي شيشه ويترين روشويي بود آمد توي كلاس، روي مسواك قد بند انگشت خمير دندان ماليد و كرد توي دهن رضا. محمد طلوعي نويسنده‌ي رمان تحسين شده‌ي قرباني باد موافق ( برنده جايزه اول و تكنيكي‌ترين رمان جايزه‌ي ادبي فردا و رمان تقديري جايزه‌ي ادبي واو)و با نگاهي جزيي‌نگر، شخصي و گاه ماليخوليايي يادگارها و روياهايي از گذشته و حال را با نثري هنرمندانه روايت مي‌كند.

آخرین محصولات مشاهده شده