دربارهی من و او
حالم خوش نبود. خوش بود و خوش نبود. سوم آبان بود. درمانده بودم. گشتي در محوطه موزه هنرهاي معاصر زدم؛ اين بار نگاهم بيشتر به سمت مرد در حال قدم زدن رفت. وارد پارک شدم. ميدانستم کجاي پارک ميروم؛ همان قسمت جنگل وار، با آن ميز و نيمکتهاي چوبي خوشايند. بيست دقيقهاي با سرگرداني قدم زدم. خلوت خلوت بود، ولي باز چشمم دنبال نيمکت دنج ميگشت. عاقبت نشستم. چيزي از درماندگيام کم نشده بود. چند دقيقهاي مبهوت مبهوت ماندم. کمکم حال گريه اضافه شد. مقاومت نکردم. چشم هايم خيس شد. خيس خيس. اما اشکي پايين نيامد. کمي تار مي ديدم. بغض هم آمد. در گلويم حسش ميکردم. ناگهان ترکيد. اشک سراريز شد. سي ثانيهاي هق هق هم آمد. کمي آرام شده بودم. سرم را روي گوشه نيمکت گذاشتم. چشمهايم را بستم. ميخواستم ذهنم را از همه چيز پاک کنم سخت بود.
كد كالا | 285167 |
زبان | فارسی |
نویسنده | مالک حسینی |
سال چاپ | 1401 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 96 |
قطع | جیبی |
ابعاد | 12 * 16 * 1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 67 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.