درباره‌‌ی مجروح (رایلی آدامسون 8)

تيک‌تاک ساعت بلند شده است. مي‌توانم سنگيني آخرين نبرد با قبايل شياطين را روي شانه‌هايم احساس کنم. کم‌کم قطعات پازل مشخص مي‌شود اما ليست تلفات هم بزرگ‌تر مي‌شود. هر نامي که به از‌دست‌رفتگان‌مان اضافه مي‌شود، اعتمادبه‌نفس من هم بيش‌تر ترک برمي‌دارد. هنوز اميد هست. کودکي نجات داده شد. يک زندگي از دست رفت. و يک پيشگويي به وقوع پيوست.

آخرین محصولات مشاهده شده