درباره‌‌ی لیزه لوته مهربون می شه

ليزه لوته و بقيه ي حيوانات مزرعه سر توپ بازي بگومگو مي کردند. آنها شلوغ مي کردند و باهم کنار نمي آمدند. خانم مزرعه‌ دار از دستشان کلافه شد و گفت بايد يک بازي گروهي بي‌سروصدا انجام بدهند. حيوانات مزرعه هم رفتند سراغ بازي قايم‌باشک. ليزه لوته وقتي دنبال پوني و بزغاله مي‌گشت يکهو چشم‌هايش برق زد! او يک کلبه‌ي دنج پيدا کرد. دلش مي‌خواست آنجا فقط مال خودش باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده