درباره‌‌ی لالایی

در دنيايي كه قسم بي‌ارزش است، جايي كه تعهد هيچ معنايي ندارد، جايي كه قول مي‌دهند براي اين كه آن را بشكنند، بد نيست اگر كلمات دوباره قدرت را به دست بگيرند. در دنيايي كه همه نغمه دروگر را بدانند، همه جا سروصداها خاموش مي‌شوند. مثل دوران جنگ، نگهبان‌ها گشت مي‌زنند؛ اما به جاي اين كه به دنبال نور بگردند، دنبال سروصدا مي‌گردند و به مردم مي‌گويند دهان‌شان را ببندند. آن طور كه دولت‌ها به دنبال آلودگي هوا و آب مي‌گردند، همين دولت‌ها هر صدايي بالاتر از پچ‌پچ را ضبط مي‌كنند و بعد، صاحبش را دستگير مي كنند. هليكوپترها، هليكوپترهاي ويژه بي‌صدا البته، همان‌طور كه حالا به دنبال ماريجوانا مي‌گردند، به دنبال سروصدا خواهند گشت. مردم با كفش‌هاي لاستيكي روي نوك پا راه مي‌روند. خبرچين‌ها از هر سوراخ دري گوش مي‌ايستند. دنياي خطرناك وحشتناكي مي‌شد؛ ولي حداقل مي‌توانستيد با پنجره باز بخوابيد. دنيايي مي‌شد كه هر كلمه ارزشي معادل هزار عكس داشت.

آخرین محصولات مشاهده شده