درباره‌‌ی قصه‌های شب (جلدهای 6 تا 10)

شاهي باغي داشت. و در‌ آن باغ درخت سيبي كاشته بود كه سيب‌هاي طلايي مي‌داد. وقتي سيب‌ها بزرگ مي‌شدند و مي‌رسيدند، شاه دستور مي‌داد، آنها را بشمارند و تعداد سيب‌ها را به او بگويند. يك سال وقتي سيب‌ها رسيد، دزدي شبانه به باغ آمد و يكي از سيب‌ها را كند...

آخرین محصولات مشاهده شده