در بحبوحه رقابت جهاني از دهه ها پيش بين دو جريان مدرنتيه و پسامدرنيته شروع شده و تا هم اکنون ادامه دارد پرسش اساسي اين بوه است . دين در حوزه عمومي چه قدرت جايگاه و کارکردي دارد؟ کتاب حاضر جستاري است در باب گونه شناسي رابطه دين و سياست که به بازخواني دو تجربه طولاني در تاريخ اسلام (عثماني و صفويه -قاجاريه) مي پردازد تجربه هايي که عناصر فرهنگي و قومي فارسي، ترکي و عربي در آن همپوشاني داشته اند. نويسنده به دنبال يافتن راهکار نظري يا فقهي درباب دين و سياست نيست بلکه تمام تلاش اش بر اين است که تا تاريخي بودن انديشه ها و مفاهيم و نيز گونه هاي قدرت ، اقتدارگرايي و بسترهاي اجتماعي آن را بر پايه روش شناسي تاريخي-انتقادي بررسي کند .