درباره‌‌ی فروزن 5 (سفر در اقیانوس زندگی)

در يك صبح بهاري دل‌انگيز، آنا خوشحال و خندان، از پنجره به بيرون نگاه مي‌كند و مي‌گويد: آخ جون! بالاخره كشتي رويايي‌مان به ساحل آمد، ديگه وقت رفتن رسيده...! السا، چمدان به دست، راه مي‌افتد و به آنا كه با اشتياق، بالا و پايين مي‌پرد، مي‌خندد! با آمدن كشتي، ديگر انتظار به سر مي‌آيد و قند تو دل همه، آب ميشه تا كشتي رويال باشكوه، به حركت در بيايد...!

آخرین محصولات مشاهده شده