مردي دعوت به شام زني را بعد از سه ملاقات كوتاه مي‌پذيرد اما زمان كوتاهي پس از شام، ناگهان حال زن بد مي‌شود و در آغوش مرد مي‌ميرد. مرد مي‌ماند و شوك اين اتفاق، با اين حال چاره‌اي جز ترك آپارتمان نمي‌يابد. وي از طريق دوستش سعي مي‌كند به طور ناشناس به اعضاي خانواده زن نزديك شود تا راز مرگ او را كشف كند. اما هر قدم كه پيش مي‌گذارد در عمق سايه‌ها و سياهي‌ها فرو مي‌رود. تبحر خارق‌العاده خاوير مارياس بيرون كشيدن رازها از دل حقايق است كه رمان‌هايش را اين‌گونه خواندني مي‌كند.