تاريکي او را احاطه کرد و تنها چيزي که شنيد، صداي همهمه‌ مگس‌هاي گرسنه بود... پس از نبردي حماسي که در آن کاو، فرال ‌کلاغ، توانست مرد تارعنکبوتي را نابود کند، شهر بلک‌‌استون سرانجام از شر شيطاني که مدت‌ها تهديدش مي‌کرد، رها شد. اما صلح و آرامش دوامي ندارد. آمدن مادر مگس‌ها باعث مي‌شود که بار ديگر جرم و جنايت و فساد و آشوب بر شهر مسلط شود. کاو بايد از تمام قدرت و شجاعش استفاده کند و از تک‌تک دوستانش کمک بگيرد تا بر اين موجود شرور پيروز شود. اَسرار فاش مي‌شوند، خطر و مرگ همه‌جا را فرا مي‌گيرد و هر کسي ممکن است خيانت کند...