درباره‌‌ی فال

فكر مي‌كرديم قرار است فقط كنار هم باشيم مثل تظاهر براي ديگران، نقش بازي كردن‌هاي عاشقانه اما همه چيز آن شد كه تصورش را نمي‌كرديم تو شدي آن كس كه مرا بلد شد، فهميد و من «همراه‌تر از تصور خود» اين يعني چيزي فراتر از عاشق شدن، دوست داشتن! از تظاهر شروع كرديم، به يكي شدن رسيديم و از عشق گذشتيم و به درك يكديگر رسيديم دركي به معناي كنار آمدن، ياد گرفتن و بلد شدن بود كنار آمدن با تمامي پستي‌ها و بلندي‌هاي همديگر، ياد گرفتن قلق‌هاي يكديگر، فهميدن اين كه كي سكوت كنيم كي خشمگين شويم و فرياد بزنيم و چه زماني در اوج عصبانيت در آغوش بكشيم يكديگر را با عشق! اين يعني تمام آن تظاهر كردن‌ها تبديل شد به سرنوشتي غيرقابل پيش‌بيني به سمت و سويي كه در تصور نمي‌گنجيد مثل يك قرعه، مانند يك فال!

آخرین محصولات مشاهده شده