درباره‌‌ی غولستون 1

در غولستون همه چيز عادي بود، مثلا ساعت نه شب كه مي‌شد همه آشغال‌هايشان را از پنجره پرت مي‌كردند وسط خيابان و از بوي گندي كه تمام شهر را پر مي‌كرد لذت مي‌بردند، غول‌ها مدام با هم دعوا مي‌كردند و فحش‌هاي بدي به هم ‌مي‌دادند و از اين كار خوششان مي‌آمد. همه چيزبه طرز احمقانه‌اي عادي بود تا اينكه فرزند دوم خانواده‌ي غولي‌ها به دنيا آمد. يك دختر كه اسمش را غولچه گذاشتند.

آخرین محصولات مشاهده شده