درباره‌‌ی غریبه‌ای در خانه

چرا بايد از خانه‌اي كه دوستش داري فرار كني؟ منتظر شوهر محبوبت هستي تا از سر كار برگردد. مشغول آماده كردن شام هستي، منتظري كه همسرت بيايد و از امروزش بگويد. اين آخرين چيزي است كه به خاطر مي‌آوري... در بيمارستان به هوش مي‌آيي، نمي‌داني چرا آن‌جا هستي. مي‌گويند ديوانه‌وار و با سرعتي سرسام‌آور در خطرناك‌ترين منطقه شهر رانندگي مي‌كرده‌اي و تصادف كردي. پليس به تو شك دارد، اما همسرت باور نمي‌كند خلافي از تو سر زده باشد... و خودت... نمي‌داني چه چيزي را بايد باور كني...

آخرین محصولات مشاهده شده