درباره‌‌ی علی بابا

علی بابا هیزم‌شکنی بود که زندگی محقری داشت. او، روزی به طور اتفاقی راز چهل دزد را کشف کرد. آن راز کلمة جادویی ای بود که با گفتن آن دهانة غاری باز می‌شد. بعد از رفتن دزدها، علی‌بابا کلمة جادویی را گفت و دهانة غار باز شد و علی بابا گنجی شگفت‌انگیز از طلا و جواهرات قیمتی و پارچه‌های گران‌بها را مشاهده کرد. او مقداری از جواهرات را با خود به خانه برد و این راز را با پسرش در میان گذاشت. برادر حریص و مطاع او از ماجرا خبردار شد و با کنجکاوی راز غار را از علی‌بابای مهربان و ساده دل پرسید. او زمانی که به سراغ گنج‌ها رفت، کلمة جادویی را فراموش کرد و در همین هنگام دزدها سر رسیدند و ماجرا به گونه‌ای دیگر پیش رفت .

آخرین محصولات مشاهده شده