درباره‌‌ی عطر بهارنارنج

پنجره را بستم و تكه‌هاي سفال گلدان را برداشتم و گياه را در يك شيشه شير خالي گذاشتم و داخلش آب ريختم و شروع كردم به جارو كردن خاك‌ها، همان‌طور كه خاك‌ها را در سطل آشغال مي‌ريختم ناخودآگاه فكر كردم چقدر حكايت اين گلدان شكسته شبيه من است! گياهش ناامن و نامطمئن به آينده در يك شيشه آب مانده، نه گلدان راحت و آشنايش را دارد نه خاكي كه ريشه‌هايش را در آن گسترانده بود... نه اميدي به بقا دارد و جوانه زدن مجدد، نه مي‌تواند كاري كند، بايد منتظر بماند تا بلكه دستي از سر دلسوزي او را در خاك ديگري بكارد بلكه باز بتواند ريشه بدواند و اميدوار باشد به جوانه زدن...

آخرین محصولات مشاهده شده