فيلم در فضاي چاپ‌خانه‌اي پررونق آغاز مي‌شود كه مالك آن مردي ثروتمند اما تنگ‌نظر به نام ايشون است و يكي از خدمتكاران او هنرمندي‌ست برجسته به نام موهئي كه زندگ خود را وقف كار در اين چاپ‌خانه كرده و انگار بر اثر فشار كار مريض شده است، اتاما، يكي از خدمتكاران زن، كه به نظر مي‌رسد موهئي را دوست دارد، از او پرستاري مي‌كند. در همان ابتداي فيلم برادرزن ايشون پنهاني نزد خواهر خود، اسان، مي‌آيد و از او تقاضاي كمك مالي مي‌كند، مادر او نيز همين كار را مي‌كند، اما اسان پيشاپيش مي‌داند كه همسرش پولي به آن‌ها قرض نخواهد داد...