درباره‌‌ی عالیجناب آتش‌افروز (مجموعه شعر)

عاليجناب ملخ از دهان من بيرون مي‌پرد چشم شما مزرعه‌ي گندم است جان مي‌دهم براي به آتش كشيدنت من از آن دسته مريض‌ها هستم كه مرض آتش افروزي دارم روانكاوم به من مظنون است و سرخ رنگي‌ست كه سراسر پس‌زمينه را مجنون مي‌كند من در گير حضور تو دارم و گيجم كرده بوي موهايت.

آخرین محصولات مشاهده شده