درباره‌‌ی صورتک‌ها

ناگهان تصويري از ايزدبانويي گرفتار در چنگال مرگ در ذهنش نقش بست. كرم و مگس كالبدگنديده‌ي ايزدبانو را فراگرفته بودند و نشانه‌هاي فساد و تعفن در وجودش بيدار مي‌كرد. عشق ايزدبانو با تماشاي آن منظره‌ي خوف‌ناك پا به فرار گذاشت، اما ايزدبانو در همان لحظه برخاست و خشمگينانه به دور او پيچيد. گويا تمام عشقش با اشاره‌اي به ميل انتقام تبديل مي‌شود. وسواسي كه مثل رودي از خون از نسلي به نسلي ديگر جاري است.

آخرین محصولات مشاهده شده