درباره‌‌ی صاحب شناسنامه 678 (تاملی در شعر و اندیشه فروغ)

فروغ از جنس فاوستِ گوته – آن جلوه گاهِ پرصلابتِ معنويِ مدرن – نبود كه با جايگزيني روابط زندگي نو به هدف خود در متن فاجعه ي تراژيك ارتقا يابد. هم چنين دشوار مي توان او را به جهاني راه داد كه ماركس در عبور از مناسبات متعفن مدرنيسمِ بورژوايي آفريد. هر آن چه سخت است و استوار دود مي شود و به هوا مي‌رود. با اين حال “ايمان بياوريم” شاعر را سه گام به جان درخشان اين جهان نزديك مي كند. آن جا كه تقدس و آرمانِ رهاييِ انسان زميني مي‌شود. فروغ با وجود همه هاي و هوي و هياهويي كه عليه بورژوازي راه مي‌انداخت از چنان صلابتي براي عبور بي ترديد از مزاياي آن برخوردار نبود. هم زمان پا در زمين چمن آفريقايي خانه ي دروس گلستان داشت و سر در سوداي آتشبازيِ ميدان توپخانه! لاجرم تلاش براي بازي در هر دو زمين او را به رقصي ناموزون وا مي‌داشت كه به تلوتلوي مستان مانسته بود!

آخرین محصولات مشاهده شده