فرانتس كافكا در تابستان سال 1923، بيمار و گمنام و نحيف به قصد بهبودي به گوشه‌اي از سواحل درياي بالتيك پناه مي‌برد، غافل از اين‌كه عشقي بزرگ انتظارش را مي‌كشد... ميشائيل كومپفمولر (1961) نويسنده موفق و سرشناس آلماني، از پس كافكاي تنها و اندوهگين، كافكايي ديگر را به ما مي‌نماياند؛ كافكاي عاشق را. او در تصويري درخشان، شگوه زندگي را زير سقف خانه‌هاي محقري به ما مي‌نماياند كه كافكا و دورا دايامانت مدام از يكي‌شان به ديگري اسباب‌كشي مي‌كردند، شكوهي كه به قول كافكا هميشه و همه جا هست و تنها كافي است او را فرا بخوانيم. شكوه زندگي جايزه ادبي معتبر ژان مونه (2013) را براي نويسنده‌اش به ارمغان آورده است. اين رمان عاشقانه تاكنون به بيست و چهار زبان زنده دنيا ترجمه شده است.