درباره‌‌ی شکوفایی پس از سوگواری (روی دیگر اندوه)‏

با پيشرفت‌هاي باورنکردني علم و فناوري خيلي ساده مي‌توان نتيجه گرفت که ما در تمام ابعاد پيشرفته‌تر از گذشتگانمان هستيم. اما جورج بونانو، روان‌شناس باليني که سال‌هاست به درمان مراجعان عزادار مي‌پردازد معتقد است در اين مورد ما چندان هم پيشرفت نکرده‌ايم، و چه بسا که مرتکب خطا هم شده‌ايم! او در کتاب شکوفايي پس از سوگواري (The Other Side of Sadness) با بررسي تاريخچه‌ي عزاداري در جوامع مختلف، شرح نگاه‌هاي گوناگون و روايت تجربه‌هايي واقعي از دلايل خود براي اين ادعا دفاع مي‌کند. بينش‌هايي که بونانو در اين اثر به شما عرضه مي‌کند انقلابي، شگفت‌آور و البته کاربردي‌اند. او که تاکيد دارد هر انسان با روشي منحصربه‌فرد به فقدان خود معنا مي‌بخشد، مدعي است تعيين مرحله براي فرايند سوگواري اشتباه است چون اين نگاه به زندگي، انعطاف‌پذيري ما را کاهش مي‌دهد. به عقيده‌ي او تلاش براي گنجاندن اشخاص در يک قالب کلي نه تنها ثمربخش نيست، بلکه ممکن است به قطع ارتباط فرد سوگوار با احساساتش و سپس محبوس ماندن در عزا منجر شود. زماني که براي از دست دادن عزيزي تاسف مي‌خوريم و جاي خالي‌اش را مانند باري سنگين به دوش مي‌کشيم توان اندکي براي فکر کردن به آينده داريم. لذا تعريف مراحل و تحت فشار قرار گرفتن براي پشت سر گذاشتن آن‌ها بي‌معني است چرا که فرايند سوگواري قابل پيش‌بيني نيست. هر آن‌چه ما در مسير هضم فقدان‌مان تجربه مي‌کنيم براي پذيرفتن آن ضروري است: در مواجهه با سختي‌ها از قدرت خشم براي دوام آوردن کمک مي‌گيريم، با شريک کردن ديگران در اندوه‌مان روابطي عميق‌تر شکل مي‌دهيم و گاه پس از روزي تلخ، با شنيدن يک شوخي دوستانه بلند بلند مي‌خنديم. نويسنده‌ي کتاب شکوفايي پس از سوگواري، پس از مقايسه‌اي فرهنگي پيرامون فقدان و مطالعه‌اي موردي در تجربه‌ي واقعي افراد، اعلام مي‌کند که سعي در ارائه‌ي تعريفي دقيق از عزاداري کاري باطل است زيرا سوگواري پديده‌اي چنان غيرقابل‌پيش‌بيني و پيچيده است که شايد بشر، هرگز به دانش کافي براي تحليل تمام ابعاد آن دست پيدا نکند. آشنايي با روش خاص هر جامعه در پذيرفتن مرگ و شنيدن تجارب ديگران شايد درسي عميق به ما مي‌آموزد، اما بايد بگوييم تمام آن‌ها با وجود تفاوت‌هاي‌شان در يک مورد اتفاق نظر دارند: توانايي و قدرت ما، بسيار بيشتر از چيزي است که مي‌انديشيم.

آخرین محصولات مشاهده شده