درباره‌‌ی شهر زامبی (زامبی 3)

بي بالاخره توانست از مجتمع زيرزميني بگريزد. مجتمعي كه زير نظر نيروهاي نظامي اداره مي‌شود، اما با حمله موجي از زامبي‌ها، همه چيز در آن به هم ريخت و بي هم توانست بگريزد. حالا او در خيابان‌هاي لندن سرگردان شده. خيابان‌هايي شلوغ، كثيف و درهم ريخته كه پر است از نامرده‌ها. نامرده‌هايي كه براي خودشان اين طرف و آن طرف مي‌روند. بي يك بار ديگر بايد از دست نامرده‌هاي مغزخوار فرار كند. هم خود نامرده‌ها و هم كساني كه شهر را در سيطره خود گرفته‌اند. بي كه بي‌سرپناه است، بايد تصميمي مهم بگيرد. آيا بايد به شخصي كه قبلا ديده و دوباره در لندن به او بر مي‌خورد، اعتماد كند و به دار و دسته او بپيوندد، يا بايد تنهايي مسير خود را ادامه بدهد؟

آخرین محصولات مشاهده شده