دربارهی شمعهای شبانگاه (نمایشنامه)
نيني: ميدونم. تو بيشتر هم ميبيني. اما سالهاست كه نگاه ميكني، ده ساله، بيست ساله كه از پنجره نگاه ميكني. بيرون، تو باغچه، دختربچهها ميدوند. از مدرسه زدن بيرون. كوچولويند، سفيدرويند و لباسهاي خال خالي قرمز پوشيدن.
هانري: صدايشان را ميشنوم. حتي ميتوانم ببينمشان.
نيني: هر روز صبح باغچه آبتني ميكند و لباس ميپوشد. من تمام مدت نگاهش ميكنم. ديگر فرصت زيادي براي ديدنش برام باقي نمونده.
هانري: من بويش را استنشاق ميكنم. به كمك اين رايحهها ميبينمش.
...
محصولات مرتبط
10 %
ثالث
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
By the river piedra I sad down and wept
234,000 تومان
260,000 تومان
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
11 %
10 %
مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند
10 %
کمدی در گذر زمان
99,000 تومان
110,000 تومان
10 %
یحیای زایندهرود (مجموعه داستان)
48,600 تومان
54,000 تومان
10 %
روایتآمیزی در دن کیشوت (مجموعه بیشتر از داستان 2)
12,600 تومان
14,000 تومان
10 %
دارند در میزنند (مجموعه داستات)
7,200 تومان
8,000 تومان