دربارهی شب طاهره
اين 2 روز طاهره احمد را فراوان ديده، اما يك كلمه حرف بينشان رد و بدل نشده، و از آن بدتر يكبار هم نگاهشان به هم گره نخورده است. فقط يكبار احمد او را صدازده و از او خواسته ملحفه تازه براي پدرش بياورد. برده. احمد آنها را گرفته، اما يك تشكر خشك و خالي هم نكرده. او هم فقط دستهاي احمد را ديده، دستهايي كه هميشه با او ماندهاند تا سالهاي سال.
محصولات مرتبط
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
ققنوس
آخر بازی در انتظار گودو و نقد تئاتر به مثابه متن
Endgame waiting for godot
76,500 تومان
85,000 تومان
10 %
10 %