درباره‌‌ی شبه شرح حال (200 و چند یادداشت کوتاه)

محفوظ در اين يادداشت‌ها، با آن باريک‌ريسي‌هاي خاص خود، گاه از روزهاي دور يا نزديک خاطره‌اي نقل مي‌کند. نويسنده اين بخش را مي‌توان راوي واقع‌گرايي دانست که مي‌کوشد، بي‌آنکه به اقليم خيال پا بگذارد، در برابر فراموشي بايستد. اما گاه همين نويسنده را مي‌بينم که، به ياري استعاره و کنايه و البته به ايجاز تمام، از پنهان‌هاي پيدا سخن مي‌گويد و راه را براي رسيدن به برداشت‌هايي گوناگون از نوشته‌هايش هموار مي‌کند. نويسنده گاه خواننده را جايي ميان واقعيت و خيال، ميان روايت و حکايت، رها مي‌کند و به اين تربيت او را به کاوشي سرگرم مي‌سازد که سرانجامش چندان روشن نيست. در بخش دوم، محفوظ اندک اندک جاي خود را به شخصيتي رازآلود مي‌دهد که آميزه‌اي است از تضادها. سپس با رندي تمام، اين بار از زبان او سخن مي‌گويد. در اينجاست که نوشته‌ها، ضمن درهم‌آميزي واقعيت و خيال، رنگ و بويي حِکمي به خود مي‌گيرد، و هرچه به پايان نزديک مي‌شويم، يادداشت‌ها به کلمات قصار مانندتر مي‌شود.

آخرین محصولات مشاهده شده