درباره‌‌ی سیندخت (نمایش‌نامه در 3 پرده)

سيندخت بلند مي‌شود، روبروي سام مي‌ايستد، تور سياه را از روي صورتش بالا مي‌زند. سيندخت: من سيندخت مادر رودابه‌ام! همسر مهرابم! (سام با شگفتي نگاه مي‌كند) كنون آمدم تا هواي تو چيست؟ ز كابل تو را دشمن و دوست كيست؟ اگر ما گنه‌كار و بدگوهريم. بدين پادشاهي نه اندرخوريم. من اينك به پيش توام مستمند. بكش، گر كشي، ور ببندي، ببند...

آخرین محصولات مشاهده شده