درباره‌‌ی سیاست ورزی در ایران عصر صفوی (قدرت دیانت بلاغت)‌

مرکزيت تشيع دوازده امامي در طرح توسعه شاهنشاهي صفوي قابل انکار نيست، اما انبوهي از عوامل مهم ديني و قومي و سياسي نيز در سده شانزدهم ايفاي نقش مي کردند. اصلا پيش فرض کتاب حاضر همين است که مدعيات ايدئولوژيکي صفويه در قرن شانزدهم بازتاب همين تنوع بي سابقه بود و اين که همين نرمش پذيري آن ها امکان گذارشان از قالب نهضت عرفاني محلي به سطح يک شاهنشاهي سياسي و ظهورشان به عنوان دولت اسلامي پيشامدرن بالنده را فراهم آورد. در اين ميان شناخت از نقش دبيرخانه صفوي و ديوان انشا يا دارالانشا به فهم ما از خودشناسي جمعي نخبگان در ايران سده شانزدهم ياري خواهد داد، چراکه اسناد مکاتبات ديپلماتيک دربار صفوي شاخص مهمي در مورد اين مقوله تغيير مشروعيت ها در سده شانزدهم است، آن هم وقتي چنين قالب گفتماني (عرفاني، منجي گرايانه، روحاني سالارانه، شاهانه، شاهنشاهي) در زمان نسبتا کوتاهي يکي پس از ديگري اتخاذ و تعويض مي شوند. اما همواره يک اصل مرکزيت داشت: شاهان صفوي بايد به نيابت از امامان شيعه نيز حکومت مي کردند و خود را متولي مذهب شيعه و نماينده تام الاختيار اهل بيت مي نماياندند و...

آخرین محصولات مشاهده شده