درباره‌‌ی سگ ولگرد (مجموعه داستان)

نزديك غروب سه كلاغ گرسنه بالاي سر پات پرواز مي‌كردند، چون بوي پات را از دور شنيده بودند. يكي از آن‌ها با احتياط آمد نزديك او نشست، به دقت نگاه كرد، همين كه مطمئن شد پات هنوز نمرده است، دوباره پريد. اين سه كلاغ براي درآوردن دو چشم ميشي پات آمده بودند.

آخرین محصولات مشاهده شده