درباره‌‌ی سکته سوم (مجموعه شعر)

انگشت‌هاي مرثيه‌ام را عزا كم است بايد تفنگ دست بگيرم، دعا كم است دست از دولول كهنه ديروز برندار از غيرتي كه سخت در اين روستا كم است گردوبنان جنگل خاموش را بگو چشمه براي تشنگي ببرها كم است اين آينه به قدر كفايت بزرگ نيست اين بركه در كشيدن تصوير ما كم است

آخرین محصولات مشاهده شده