درباره‌‌ی سنگ زنده (راز میکل‌آنژ)

ميکل آنژ از زودباوري و مهرباني پسرک تفريح مي‌کند و مي‌خندد بدون اين که متوجه شود که ميشل ايده‌ي ديگري دارد. پسرک، ميکل آنژ را غافلگير مي‌کند: «پس ازت خواهش مي‌کنم يک مجسمه از مامانم درست کن!» نگاه پسرک التماس آميز است. «خواهش مي‌کنم، چون تو مي‌توني سنگ رو زنده کني پس يک مجسمه ازش درست کن، مي‌خوام مامانم زنده بشه!» و ميکل آنژ که در دام معصوميت و سادگي و عالي‌ترين عواطف و احساسات بشري پسرک گرفتار شده است، هيچ پاسخي ندارد که به او بدهد.

آخرین محصولات مشاهده شده