درباره‌‌ی سنگ اقبال

در سرزميني خيالي به نام «چهارديوار» مردم با خشک سالي دست به گريبان‌اند. بزرگان سرزمين براي نجات مردم ترفندهايي به کار بسته‌اند که به مرور منسوخ شده. بزرگان اما از باورهاي خود دست نمي‌کشند و بر پيروي از قوانيني که وضع کرده‌اند اصرار مي‌ورزند. قرباني کردن جواني دختران از جمله‌ي اين باورها و قوانين است؛ بدعتي که بر اساس آن دختران را به عقد آب يا قنات در مي‌آورند. در سنگ اقبال که بر اساس يکي از باورهاي قديمي به نام «سنگ بهره» نوشته شده از زاويه‌اي ديگر به مواجهه‌ي مردمان سرزمين با خشک سالي پرداخته مي‌شود؛ اين بار مردان سرزمين‌اند که بايد در اين مسير محک بخورند. انسان‌ها در برابر قدرت طبيعت گاه ناگزير دست به دامان جادو و خرافه و الهامات غيبي مي‌شوند و در گذر ايام براي حفظ باورهايشان قوانيني وضع مي‌کنند که يوغي مي‌شود بر دوش انسان‌هاي ديگر، پاي بندي بر پايشان. در سنگ اقبال بر پس زمينه‌اي از طبيعت بحران زده، خصلت‌هاي انساني به تصوير کشيده مي‌شود.

آخرین محصولات مشاهده شده