پيروزي فاشيسم در ايتاليا و آلمان بسياري از پيش‌پندارهاي مورد علاق? ليبرال‌هاي سنتي را که با همان ديدگاه رايج اواخر سد? نوزدهم به جامعه، طبيعتِ انسان و فراگرد تاريخي مي‌نگريستند باطل و به يقين بسياري از گرانقدرترين اميدهاي آنان را به آيند? تمدن غرب نقش بر آب کرد. فاشسيم نه در يک منطق? واپس‌افتاده و رشدنيافت? جهان، بلکه در دو کشور از پيشرفته‌ترين کشورهاي اروپاي غربي به پيروزي رسيده بود و سؤالات بسياري را پيش روي انديشمندان گذاشته بود. مثل اينکه ماهيت «واقعي» فاشيسم چيست؟ آيا اساساً پديده‌اي نو در عرص? سياست و منحصراً زاييد? سد? بيستم است، يا همان استبداد ديرينه است که براي به دست گرفتن و حفظ قدرت به روش‌هاي کارآمدتر مجهز شده است؟ از زمان به قدرت رسيدن موسوليني در سال ???? تاکنون، تاريخ‌نويسان، جامعه‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعي در پاسخ به اين پرسش بحث‌هاي بسيار کرده‌اند. اما تاکنون موفقيت در اين زمينه محدود بوده است. پروفسور جان وايس، استاد رشت? تاريخ دانشگاه ايالتي وِين در اين کتاب تلاش مي‌کند با موضعي ميانه جواب اين سؤالات را جست‌و‌جو کند. او در پاسخ به اين سؤال که علت پيروزي فاشيسم در آلمان و ايتاليا چه بود، مي‌نويسد: «هيچ‌گونه توضيح يگانه و ساده‌اي وجود ندارد، اما اگر بخواهيم براي آن توضيحي بيابيم، تنها راه پيش روي ما تحليل اين مسئله است که فاشيسم در اجتماعات مختلف چگونه عمل مي‌کند، و نبايد تمام همّ خود را صرف اين کنيم که ببينيم موافقان و مخالفانِ فاشيسم در اين باره چه مي‌گويند.»