دربارهی سنتشکن
ماهها گاهی تند میگذشت و گاهی کند! یک سال و دو ماه بود که در بهشت بودم. هر شبی که سرم را روی بالش میگذاشتم، دلم میخواست ساعتها نگاهش کنم. یکوقتها میخندید و روی پرشیطنتش بالا میآمد و صدای خندههایمان خانه را تا یک شب برمیداشت. گاهی هم فقط نگاهم میکرد و جوری حرف میزد که احساس میکردم فرشتهای بودم که افتاده روی زمین. یکبار با خنده به او گفتم که خوبه بالهام شکسته، نگاهم کرد. عمیق و طولانی، جوری که تکتک سلولهایم برای هزارمینبار میخواست عاشقش شود. بعد آنقدر نزدیکم شد که داشتم فراموش میکردم بدون او، آدمم! آرام و با حسی که ریشههایش در تنم محکم بود، زمزمه کرد فرشتهی بالشکسته، مقربتره! شیرینترین دردها را کنارش تجربه میکردم و با بوسههایش آرام میشدم. اگر پایان درد، این بود، راضی بودم. بیگله و بیطلبکاری!
كد كالا | 285287 |
زبان | فارسی |
نویسنده | الناز محمدی |
سال چاپ | 1401 |
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 712 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14 * 21 * 5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 582 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.
مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند
قلعه حیوانات
49,500 تومان