آيا عشق مي‌تواند يک انسان شکست‌خورده را به زندگي برگرداند؟ ويليام واترز در خانه‌اي بزرگ شد که به‌خاطر يک فاجعه غرق سکوت شده بود، جايي که والدينش به سختي طاقت نگاه کردن به او را داشتند، چه برسد به اينکه دوستش داشته باشند. وقتي با جوليا پاداوانويِ با روحيه و جاه‌طلب آشنا مي‌شود، گويي جهان اطرافش نوراني و دگرگون مي‌شود. جوليا، بر عکس ويليام، در خانواده‌اي پر جمعيت و پرشور بزرگ شده است. او و سه خواهرش جدايي‌ناپذير هستند: سيلوي روياپرداز خانواده است که هميشه سرش داخل کتاب است. سيسليا هنرمندي است با روحي آزاد، و اِمِلين با صبوري از همه‌يشان مراقبت مي‌کند. خانواده‌ي جوليا با خوشحالي ويليام را در محفل گرم خود مي‌پذيرند. اما تاريکي گذشته‌ي ويليام، نه تنها برنامه‌هاي جوليا را که با دقت براي آينده‌شان سازماندهي شده، به خطر مي‌اندازد، بلکه پيوند تزلزل‌ناپذير خواهران را هم خدشه‌دار مي‌کند. نتيجه، يک شکاف خانوادگي فاجعه‌بار است که زندگي آنها را براي نسل‌ها تغيير مي‌دهد. آيا وفاداري که زماني آن‌ها را به هم پيوند داده بود، به اندازه‌اي قوي خواهد بود که در مواقع مهم آن‌ها را دوباره به هم نزديک کند؟ «سلام زيبا» اداي احترامي بديع به رمان کلاسيک جاودانه‌ي لوئيزا مي آلکات، «زنان کوچک» است که روايتي را به تصوير مي‌کشد که طي آن تصميم مي‌گيريم کسي را نه علي‌رغم اينکه چه کسي است، بلکه به‌خاطر خودش دوست داشته باشيم.