درباره‌‌ی سفیدبرفی و 7 کوتوله (برچسب‌دار)

روزي روزگاري، در يك قصر كه در اعماق جنگلي تاريك بود، شاهزاده زيبايي به نام سفيد برفي زندگي مي‌كرد. پوست صورتش به سفيدي برف، موهايش به سياهي چوب آبنوس و لب‌هايش به قرمزي گل رز بود. سفيد برفي با نامادري‌اش يعني ملكه، زندگي مي‌كرد. ملكه زيبا بود ولي قلب او از سنگ بود. او سفيد برفي را مجبور كرده بود كه لباس‌هاي كهنه بپوشد و مانند خدمتكاران كار كند، هم‌چنين يك آينه جادويي داشت و هر روز به آن نگاه مي‌كرد و مي‌پرسيد: «اي آينه روي ديوار، چه كسي از همه زيباتر است؟» جواب آينده هميشه تكراري بود: «تو، ملكه از همه زيباتري»

آخرین محصولات مشاهده شده