ما به كمك هوش معنوي به سوالاتي مانند چه طور خوشحال شويم؟ چه طور به هوش دروني دست پيدا كنيم؟ چه طور خلاق‌تر شويم؟ چه طور يك رهبر خوب يا يك والد خوب باشيم؟ پاسخ مي‌دهيم. در حقيقت اين سوالات مربوط به چگونگي نيستند، بلكه درباره چراها هستند. چرا ما مي‌خواهيم يك رهبر يا والد خوب باشيم؟ اين سوال عمده‌اي است كه در تجربيات گذشته مورد بررسي قرار نگرفته و ما در فقدان هوش سوم يا هوش جستجوگرمان، آن را به يك سوال چگونه تبديل كرده‌ايم؟ اين كتاب چگونگي‌ها نيست، بلكه كتابي است كه به شناخت علت‌هاي ريشه‌اي آنچه روزانه انجام مي‌دهيم مي‌پردازد. اين موضوع با راه‌هايي كه ما براي استفاده كردن از چراها به كار مي‌بريم متفاوت است و اغلب زماني پيشنهاد مي‌شود كه ما به پاسخ مشخصي دست يافته‌ايم و در انجام كارهاي‌مان قادر به پيشرفت هستيم.