درباره‌‌ی سباستین

وقتي پرچم آمريكا بالا مي‌رفت و در وزش نسيم كناره اقيانوس اطلس، ستاره‌هايش را به رخ دشمن قديمي مي‌كشيد، با خودم فكر مي‌كردم آينده كوبا چگونه خواهد بود؟ قضاوتي نمي‌كنم كه بهتر است يا بدتر، اين را خود كوبايي‌ها بايد بگويند و تاريخ، اما هر چه هست ديگر شبيه كوباي امروز نخواهد بود. كوبايي كه هنوز روح فيدل با همه كهنسالي‌اش در آن حضور دارد، كوبايي كه هنوز «چه» قهرمان روياهايش‌ است، كوبايي كه يكي از آخرين مظاهر ديگر گون بودن است... من دوست دارم اين كوبا را ببينم، نه كوبايي كه مثل جاهاي ديگر دنيا پر از مك‌دونالد و كي‌اف‌سي است. من دوست دارم بر ديوارهاي شهرهايش عكس چه‌گوارا را ببينم نه جاستين بيبر را... چند روز بعد خطر جدي‌تر شد. باراك اوباما هم قرار شد براي ملاقات با رائول كاسترو به هاوانا برود. شك ندارم كه روند تغييرات و آمريكاييزه شدن سرعتي بيش از پيش خواهد گرفت. بايد مي‌جنبيدم، اگر امسال هم به كوبا نمي‌رفتم معلوم نبود تا سال ديگر چه ميزان تغييرات در آن جا صورت بگيرد و چقدر كوبا مي‌تواند از دام كاپيتاليسم برهد و همچنان شبيه جاهاي ديگر نباشد. بايد مي‌جنبيدم و مي‌رفتم. بايد آخرين يادگاري‌هاي استقلال را مي‌ديدم و ثبت مي‌كردم.

آخرین محصولات مشاهده شده