زيبايي درهم‌شکستن داستان واقعي و تلخ از سفرِ ميشل هارپر به درونِ خودش است. هريک از بيماراني که هارپر درباره‌ي آنها مي‌نويسد، درسي ارزشمند براي بهبودي روح و جسم به وي آموخته‌اند. اينکه چگونه مي‌توان ترس را رها کرد و اينکه چگونه درک کنيم که ترحم همان عدالت نيست. هارپر رفته‌رفته درک مي‌کند که چطور زندگي به ما اجازه مي‌دهد با گذشته‌ي تلخمان صلح و از خودمان حمايت کنيم. اين کتاب شرح درد و رنج‌ها، شادي و اميدها، آرزوها و شکست‌هاست. از متنِ کتاب: در‌هم‌شکستن مي‌تواند هديه‌اي خارق‌العاده باشد. اگر به آن اجازه دهيم، مي‌تواند فضاي تحول ما را گسترش دهد؛ فضاي بالقوه‌اي که کوچک، محقر و بي‌تکلف است. شايد اظهار مزاياي در‌هم‌شکستن دور از عقل باشد، اما جاذبه‌ي آن‌چه از بين رفته است، دقيقاً زماني آشکار مي‌شود که در بستر آن‌چه فکر مي‌کرديم مي‌شناسيم، ترک‌هايي ظاهر شود. وقتي‌که آن بستر با بيماري، مرگ، جدايي و يا هرگونه شکستي از هم مي‌پاشد، فرصت پيدا مي‌کنيم تا در پس ويرانه‌ها بنگريم و سبک کاملاً جديدي از زندگي را ببينيم. بنابراين، اين کتابي راجع به يک داستان عاشقانه يا شرحي از چيزهاي ازدست‌رفته نيست. اين کتاب، داستاني از عشق احيا‌شده است؛ داستان پروانه‌اي است که از ماده‌اي چسبناک متولد شده است، داستان بال‌هاي جديدي است که به اهتزاز درمي‌آيند تا در فضاي عشق بي‌قيدوشرط اوج بگيرند، چون حقيقي‌ترين بخش وجودم همواره مي‌دانسته، ولي به‌تازگي فهميده است که شفا و التيام واقعي در اين فضا رخ مي‌دهد و شفادهندگان در اين فضا حضور دارند.