بر روي چمنهاي كنار جنگل دراز كشيده و چانه را روي دستها گذاشته بود و به اطراف مينگريست. آب جويبار آرام و منظم از كوه سرازير ميگرديد ولي از آن نقطه به بعد از سراشيبي نيز با قوت و سرعت رو به پايين ميرفت. او نقشههاي نظامي را بيرون آورد و در جلوي خود گسترد. رفيقش مردي سالخورده، كوتاه قد و قويبنيه بود.