درباره‌‌ی زمستان آلیسا

آليسا توي آفتاب تابستان هم يخ مي‌زند؛ آن هم نه فقط دست و پاهايش که در تمام جانش زمستان خانه کرده است. مادرش مي‌گويد آقاي دکتر متخصص است و خيلي زود تشخيص مي‌دهد، لابد يک جور بيماري ويروسي است. اما آليسا ته دلش مي‌داند که ويروسي در کار نيست. يك سالي مي‌شود كه غم و غصه‌ها او را دوره كرده‌اند، انگار زنداني يكي از همين گوي‌هاي بلوريني شده كه هميشه تويشان برف مي‌بارد...

آخرین محصولات مشاهده شده