درباره‌‌ی زخم‌های پولادین

سروان فارلي هم‌چنان كه با نيروهاي مقاومت تبادل اطلاعات مي‌كند، براي ترتيب دادن اولين اقدام شورشي‌اش در پايتخت، سفر مي‌كند و به دنبال استخدام تاجران بازار سياه، قاچاقچيان، و افراط‌گراياني كه بتوانند كمكش كنند. او جوري بزرگ شده كه هميشه قوي و مستقل باشد، اما كاشتن دانه‌هاي انقلاب در نور تا به آن آساني كه به نظر مي‌رسيد نيست، البته تا زماني كه با كسي آشنا مي‌شود كه مي‌تواند كليد حل تمام مشكلاتش باشد: مر بارو. شيد با نگاهي كه فقط از پس يك مبارز برمي‌آيد، به من خيره مي‌شود. «نمي‌ذارم خواهرم اون‌جا تنها بمونه.» «تنها نيست. از اين موضوع مطمئن مي‌شم.» چشمانش سخت مي‌شوند، و احساس دروني من را بيان مي‌كنند. «منم همين‌طور.»...

آخرین محصولات مشاهده شده