دربارهی روشنک و سپهرداد (بر اساس داستان عامیانه سنگ صبور) قصههای فراموش شده 7
روشنك به انبار كوچكي در انتهاي آشپزخانه رفت و فانوس آن را روشن كرد. بعد شالش را از كمر باز كرد و سنگ را كه ميان آن پنهان كرده بود روبهرويش گذاشت. اگر آن قدر مشغول انداختن سيم و كوك كردن سازش نبود، شايد صداي آن قدمهاي سنگين در آشپزخانه ميشنيد و بعد سنگيني نگاهي را در ميان تاريكي حس ميكرد. نميدانست چه بايد بكند فقط به خودش آمد و ديد كه دارد ميگويد: «تو سنگ صبوري، مگه نه؟ يعني تو به حرفهاي من گوش مي دي؟... آره، ميدونم كه ميشنوي....»
كد كالا | 73799 |
زبان | فارسی |
نویسنده | راحیل ذبیحی |
سال چاپ | 1394 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 92 |
قطع | پالتویی |
ابعاد | 13 * 19.3 * 0.7 |
نوع جلد | گالینگور |
وزن | 186 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.