درباره‌‌ی روزی که ماه نزدیک‌تر می‌شود

لونا دختر شجاعي است كه در دهكده‌ي كوچكي روي پايه‌هاي چوبي بالاي مرداب زندگي مي‌كند. جايي كه آب نفرين شده و مردم با خوردن آب به بيماري مرموزي مبتلا مي‌شوند و مي‌ميرند. مردم مي‌گفتند زير آب موجودي زندگي مي‌كند كه مرداب را نفرين كرده است. ولي لونا آن را باور نمي‌كرد و به نفرين و جادو هم اعتقادي نداشت. لونا داستان‌هايي شنيده بود كه در گذشته‌هاي دور جادو و پري وجود داشت. آب رودخانه تميز بود و پري‌ها در آب مي‌رقصيدند، مردم شادتر بودند و هيچ‌كس از خوردن آب رودخانه بيمار نمي‌شد. اما الان ديگر كسي اين داستان‌ها را باور نمي‌كرد. وقتي خواهر كوچك لونا به‌طور اتفاقي از آب مرداب مي‌خورد و بيمار مي‌شود، همه‌چيز عوض مي‌شود. لونا مصمم مي‌شود براي خواهر عزيزش درمان بيماري‌اش را پيدا كند. او حاضر است هر بهايي براي يافتن درمان بپردازد تا خواهرش زنده بماند، حتي به جادو ايمان بياورد.

آخرین محصولات مشاهده شده