درباره‌‌ی روبور فاتح

«بنگ!... بنگ!...» دو گلوله تپانچه تقريبا هم‌زمان شليك شد. يكي از گلوله‌ها به ستون فقرات ماده گاوي اصابت كرد كه پنجاه قدم آن‌طرف‌تر مشغول چريدن بود. البته او در اين ماجرا كاره‌اي نبود. هيچ يك از دو رقيب آسيبي نديدند. اين دو جنتلمن كه بودند؟ معلوم نبود و با اين حال، بي‌شك فرصتي پيش آمده بود تا نامشان در تاريخ جاودانه شود...

آخرین محصولات مشاهده شده