«رمزگشايي از پرونده‌هاي قتل» جديدترين اثرِ ريچارد آزمن رماني جنايي و هيجان‌انگيز است که در آن دو شخصيت با ويژگي‌هاي متضاد، مجبور به همکاري مي‌شوند تا معماي قتلِ پيچيده‌اي را حل کنند و بر موفق‌ترين قاچاقچيِ پول دنيا پيروز شوند. اين داستان تودرتو پر از توئيست‌هاي غيرمنتظره و شوخ‌طبعيِ سرگرم‌کننده‌ است و معماهاي زيادي بايد حل شوند تا مخاطب به هويتِ واقعيِ مغز متفکري که پشتِ اين جنايت‌هاست، پي ببرد. کتاب از ديدگاه‌هاي مختلف روايت مي‌شود که به درک بهتر انگيزه‌ها، تصميمات و روابط بين شخصيت‌ها کمک مي‌کند. اگر همه‌ي اين‌ها شما را براي خواندنِ رمزگشايي از پرونده‌هاي قتل ترغيب نمي‌کند، بايد بگويم که گربه‌اي به نام «دردسر» در اين ماجرا حضور دارد که هميشه در زمان‌هاي حساس سروکله‌اش پيدا مي‌شود! استيو ويلر از دوران بازنشستگي‌اش لذت مي‌برد. هرازگاهي به‌عنوان کارآگاه کار مي‌کند، ولي عادت‌ها و روزمرگي‌هاي آشنايش را ترجيح مي‌دهد: بازي‌هاي کافه‌اي، نشستن روي نيمکت محبوبش کنار درياچه، سروکله‌ زدن با گربه‌اش که در خانه چشم‌به‌راه اوست. روزهاي ماجراجويي‌اش ديگر به اتمام رسيده‌اند و اين کسب‌وکار عروسش، ايمي، است که به زندگي‌ استيو هيجان مي‌دهد. ايمي ويلر که چندان اهل روزمرگي نيست، به‌تازگي وظيفه‌ي تأمين امنيت جاني نويسنده‌اي مشهور و بين‌المللي به نام رزي دي‌آنتونيو را به عهده گرفته است؛ پروژه‌اي که قرار نبود سخت باشد... اما يک جنازه، يک کيف پر از پول و يک قاتل باعث مي‌شوند ايمي دست‌به‌دامن اطرافيان مورد اعتمادش شود. سفري مهيج به دور دنيا پيش روي ايمي و استيو است، اما آيا آن‌ها مي‌توانند دست دشمن قسم‌خورده‌شان را بخوانند؟